‏بیشتر از اکسیژن به شنیدن یه خبر خوب نیاز دارم!

پیام‌ صبح بخیر نداده و مطمعنم نمیده

میگن‌ ماه هیچ وقت پشت‌ ابر نمیمونه‌ داستان دوستم و امثال اینه‌ ..

وقتی به عصبانیت‌ و حرفاش فکر میکنم قلبم‌ درد میگیره‌

دیشبم‌ باز دو ساعتی رفت که بقول خودش به داداشش‌ کمک کنه به راست ُ دروغش‌ کاری ندارم اما از اینکه باید شبا منتظر بمونم‌ یا کلا بره‌ و زنگ نزنه‌ و .. خسته شدم واسه همین دیشب قبل از خداحافظی بهش گفتم دیگه نمیخوام آخر شبا باهم حرف بزنیم‌ اونم از خوشحالیش‌ هیچی نگفت حداقل اینجوری‌ به کارای که یهو آخر شب براش درست میشه برسه منم بلدم‌ چجوری‌ آخرشبا خودم ُ سرگرم‌ کنم که دیگه نیازی نباشه باهاش حرف بزنم اونم چ حرفی والا توی حرفامون‌ نه دیگه محبتی‌ نه عشقی موج میزنه البته زمانی هم که موج میزد همش از طرف من بوده وگرنه اون هیچ وقت اینجوری‌ نبوده عشق ُ محبتش‌ واسه دیگران بوده وگرنه‌ من کیلو‌ چندم‌ ..خلاصه منم وقتی دیدم اون هیچ حسی به من نداره هیچ محبتی به من نداره چرا من داشته باشم و ..

امشب داشتم در مورد دوست اچ به اچ میگفتم که چرا این همه خودش ُ بی ارزش کرده‌ ُ این حرفا .. بعد اچ توی این فاصله گفت میره‌‌ی کاری ُ انجام بده ُ بیاد باز رفت که رفت هر چی منتظر شدم هر چی زنگ زدم جواب نداد که نداد بعد جالب اینجاست‌ که تلگرام‌ آن شد اما جواب تماس من ُ نمیداد منم به خودم گفتم چطور واسه بقیه نسخه میپچیُ و حفظ ارزش برات مهم ِ بعد تو اجازه میدی اچ هی باهات‌ اینجوری رفتار کنه و ارزشی واست قائل نشه واسه همین تصمیم‌ گرفتم با همه سختی‌هاش برم دنبال کار ُ زندگیم‌ ..

امشب از حرفاش از کاراش‌ متوجه شدم که به آدم‌ اشتباهی دل بستم‌ و امید برآورده شدن آرزوهامُ‌ ازش و باهاش دارم .. این آدم‌ هیچ وقت ازدواج بکن نیست این آدم‌ هیچ وقت اون جور که باید من ُ دوست نداشته و نمیتونه‌ داشته باشه ..

اصن انگار نه انگار حالم بد ِ زنگ میزنه‌ ولی‌ی سوال نمیپرسه‌ که حالت چطور شد بهتر شدی نشدی‌ ؟ می‌پرسه خوب بیرون نمیری‌ که منم گفتم‌ آره بیست جاری بیرونم‌ میگه نشد‌‌ی سوال بپرسم‌ با کنایه جواب ندی منم گفتم واسه اینکه من مث تو نیستم هر جا میخوام‌ برم‌ قبلش به تو میگم‌ آقا ناراحت میشه ..

بعضی‌ها رو هر کاری کنی باز بی لیاقتن‌ ، بی ارزش ُ بی شخصیتن‌ ادعاشون‌ میشه که همه اینا رو دارن‌ اما فقط ادعاست‌ .. همچین‌ آدمهای نمیتونن‌ با آدمای‌ وفادار ، صادق بمونن‌ با کسایی‌ دوست میشن که طرف دورشون‌ بزنه ، خردشون‌ بکنه‌ ، بهشون‌ خیانت‌ کنه‌ ، مث‌ی آشغال باهاشون‌ رفتار کنن و مرتب بهشون‌ توهین‌ کنن اینا لیاقتشون اینکه تهشم‌ با همینا‌ ازدواج میکنن ُ لقب کسکش‌ ُ ژاکش‌ رو میگیرن‌ ..

وقتی از دوست دخترش‌ که اولین ُ آخرین‌ عشقش‌ بوده‌ حرف میزنه و میگه بعد از خدا میپرسیدمش‌ از حسودی دوست دارم بمیرم‌ کاش کاش یکی پیدا میشد ُ اینجوری عاشق منم میشد چرا همیشه جواب خوبی‌هام بد بوده‌ غم بوده خوب مگه چیز زیادی میخواستم که نصیبم‌ نشده‌ 🤔..

این اسفند‌ لعنتی خیلی داره کش‌ دار میشه